Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-27@20:08:05 GMT

بیوگرافی فتحعلی اویسی

تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۰۱۰۴۹

بیوگرافی فتحعلی اویسی

بیوگرافی فتحعلی اویسی بازیگر و همسرش با عکس واقعی فرزندان و ناگفته های زندگی شخصی تا علت فوت او را می خوانید. ناطقان: فتحعلی اویسی متولد 21 دی 1324 در فردو قم ، بازیگر و خواننده است.

 

فارغ التحصیل لیسانس رشته کارگردانی و بازیگری از دانشگاه ایالتی تگزاس می باشد که بعد انقلاب از 33 سالگی با فیلم «قدغن» جلوی دوربین رفت

 
کودکی و دوچرخه

 

ما هفت ، هشت برادر بودیم ، در زمان بچگی هم دوچرخه وسیله خیلی جذابی به حساب می آید ، اما پدرم نمی توانست برای همه ما دوچرخه بخرد

 

اگر هم یه دوچرخه می خرید بطور حتم پشت سر هم دعوا بود ، من گاهی به پدرم می گفتم ، برایم دوچرخه نمی خری، آن خدا بیامرز می گفت : «دوچرخه ام کجا بود»
[yektanet.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

com]

 
 
مدرسه و ریاضیات

 

در ریاضیات همیشه ضعیف بودم اما صفر نگرفتم ، پایین ترین نمره هایم شش ، هفت و هشت بوده است و همیشه یکی دو سوال ریاضی را جواب می دادم

 

درس های طبیعی ام خیلی خوب بود چون پزشکی را خیلی دوست داشتم

 
از تله تئاتر تا مهاجرت

 

سال 1345 در 21 سالگی با حمید سمندریان یک تله تئاتر کار کردم تا اینکه سال 48 – 1347 دو سال پیاپی در دانشکده هنرهای زیبا در امتحان کتبی رد شدم

 

در نهایت تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به آمریکا بروم و به این ترتیب تا سال 1355 به مدت 8 سال آنجا درس خواندم

 



 


 

در سال 1357 با فیلم «قدغن» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد اولین بار بازی در جلوی دوربین را تجربه کرد و سال 1359 هم در فیلم «راهی به سوی خدا» بازی کرد

 

ایشان سال 1363 با سریال «سربداران» در نقش «ایلچی طغای» بازی در قاب تلویزیون را تجربه کرد

 
شهرت

 

فتحعلی اویسی سال 1379 در سریال «ولایت عشق» در نقش «رجاء ابن ابی ضحاک» خوش درخشید و سال 1380 در سریال «چمدان های بسته» هم موفق بود

 

اوج شهرت ایشان سال 1381 با سریال «بدون شرح» شروع شد و با سریال «کمربندها را ببندیم» و «زیرزمین» ادامه یافت

 

 
با آقای کاووسی می شناسنم

 

می گوید بعد از سال ها از بازی در سریال «بدون شرح» هنوز هم مردم او را به اسم آقای كاووسی، همان مدیر بامزه نشریه وزین شهر قشنگ می شناسند

 

نخستین نكته ای كه به محض شنیدن اسمش به ذهن هر مخاطبی خطور كند، تكیه كلام ها و خنده های معروف و بامزه اش باشد

 

«دیجیتالم كجا بود؟» یا «دوگوله» یا «توجه نکردی چی گفتم» از آن دسته كلماتی بودند كه تا مدت ها بین مردم دهان به دهان می چرخیدند و كهنه هم نمی شدند

 



 
ازدواج و شایعات

 

فتحعلی اویسی سال ها پیش با خانم «مهرانگیز بهرامی» ازدواج کرده که ثمره این زندگی یک دختر و یک پسر بنام های «کتایون» و «علیرضا» است

 

در این چند سال از «زهره صفوی» به عنوان همسر و از خانم «زهرا» اویسی بعنوان دختر ایشان یاد شده که صحت ندارد و زهرا اویسی دختر زهره صفوی است

 

 
بازیگری، هووی خانواده من است

 

با توجه به حرفه ای كه دارم، متاسفانه نتوانسته ام تا امروز آن طور كه دلم می خواسته در كنار خانواده و فرزندانم باشم

 

از آنجا كه در كارم نیز با عشق جلو رفته ام و از طرفی عاشق خانواده ام هم هستم، حرفه ام هوو یا رقیب عشقی سختی برای خانواده ام به حساب می آید

 
تجربه خوانندگی

 

داستان تهیه آلبوم موسیقی با پسرم علیرضا از زمانی شروع شد كه او یک ترانه با نام «پسرم» را برای من ساخت و وقتی آن را گوش كردم، یک جورهایی تشویق شدیم

 

بعدها یک آلبوم کار کردیم كه بعد از مدت ها بالاخره مجوز انتشارش صادر شد ، قبل از این كه بخواهم در تیتراژ پایانی سریال ها ترانه بخوانم، می خواندم

 


 
تصادف رانندگی

 

28 اسفند 1395 در جاده متل قو به سمت نمک آبرود به همراه همسرم مشغول رانندگی بودم که ناهمگون بودن جاده و ماسه‌ های کف آن باعث واژگونی خودرو شد

 

بعد از واژگونی خودرو ، هشت بار به دور خود چرخید و خدا خواست تا زنده بمانیم

 
والیبال و فوتبال

 

والیبالیست بودم البته حرفه ای نه ، پنج شش ماه هم رفتم کشتی آزاد که آن موقع کلاس نهم بودم ، دیدم قد من برای کشتی بلندتر از حد معمول است ، ادامه ندادم

 

فوتبال هم بازی کرده اما چون قدم بلند بود فوتبالیست خوبی نشدم و مرتب زمین می خوردم

 

 
بازیکنان مورد علاقه

 

برزیل و فوتبال این کشور را دوست دارم ، از «پله» خیلی خوشم می آمد ، آن هم به شدت ، همایون بهزادی هم از بازیکنان مورد علاقه من بود

 
سکته مغزی یا قلبی !؟

 

محمد شیری (بازیگر) 9 مهر 1400 در گفتگویی اعلام کرد: متاسفانه آقای اویسی چندی پیش بر اثر سکته مغزی به کما رفته و حال خوبی ندارد

 

با این حال خانم «مهرانگیز بهرامی» با رد کما رفتن همسرش می گوید دلیل مراجعه آقای اویسی به بیمارستان به دلیل مشکلات قلبی می باشد که چندین سال با آن درگیر است و چند روزی را در آی سی یو سپری کرده و حالا در بخش عمومی می باشد

 
علت فوت فتحعلی اویسی

 

در نهایت روز سه شنبه 13 مهر 1400 فتحعلی اویسی در سن 75 سالگی به دلیل عارضه مغزی دار فانی را وداع گفت

منبع: ناطقان

کلیدواژه: فتحعلی اویسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۰۱۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • دلایل حذف یک سریال از پلتفرم‌ها ایرانی
  • مصدومیت ۱۴ نفر بر اثر واژگونی مینی‌بوس در جاده سنندج _ سقز
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • راه‌اندازی پایگاه داده ملی مالکیت دوچرخه در بلژیک
  • همایش دوچرخه سواری عمومی شهر غلامان
  • برگزاری تور بین المللی دوچرخه‌سواری خزر؛ اواخر اردیبهشت
  • محمودآباد میزبان تور بین‌المللی دوچرخه سواری خزر شد
  • علی مصفا: فیلیمو عمدا «نبودن» را تبلیغ نکرد و سرم منت گذاشت!
  • دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده ) با حجم نیمه رایگان