Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-28@10:43:26 GMT

بدرود آقای کاووسی

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۰۴۰۵۴

بدرود آقای کاووسی

نیمه اول فعالیت بازیگری فتحعلی اویسی در تقابل با بخش دوم کارنامه اوست. او با چهره‌ای خشن، قامتی بلند و جثه‌ای درشت، مناسب ایفای نقش‌هایی بود که بهترینشان را در «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی) جان داد. آن چهره تلخ مردانه، ماهیت خشن شخصیت سرهنگ را عینیت می‌بخشید.

تبعیدی بی‌رحمی که برای رسیدن به هدفش از خونریزی و قتل، ابایی نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بازی او در کنار درخشش داریوش ارجمند، علی نصیریان و سعید پورصمیمی آن گونه که باید دیده و تحسین نشد. اما نمی‌توان «ناخدا خورشید» را دید و از تماشای قدرت بازیگری او لذت نبرد. بویژه بازی او در سکوت و نگاه‌های تأثیرگذار و رازآلودش که شخصیت سرهنگ را خوفناک و غیرقابل پیش‌بینی کرده است.
اویسی آن سال‌ها، با داریوش مهرجویی در «بانو» و با مسعود کیمیایی در «سرب» همکاری کرد. در نقش‌های منفی مکمل. نقش‌هایی که درجه یک اجرا شدند و اتفاقاً به‌دلیل بازی درست اویسی، او را به بازیگری دوست نداشتنی و مناسب نقش‌های منفی تبدیل کردند. در دهه شصت، اویسی در دو سریال پربیننده و شاخص، بازی کرد. «سربداران» (محمدعلی نجفی) و «کوچک جنگلی» (بهروز افخمی) اما تغییر بزرگ در کارنامه فتحعلی اویسی با یک انتخاب نامتعارف اتفاق افتاد. مهدی مظلومی اوایل دهه هشتاد او را برای بازی در نقش اول یک سریال طنز شبانه انتخاب کرد. شخصیت کیومرث کاووسی، پرسونای اویسی را تغییر داد و او را به بازیگری شیرین و محبوب تبدیل کرد. آن هم در سال‌هایی که بازیگران جوان در سریال‌های طنز معرفی و محبوب می‌شدند. اویسی با شخصیت کاووسی، پوسته ظاهری مرد خشن و قلدر را کنار زد و سیمایی طناز، بذله گو و منعطف از خود ارائه داد. پس از گل کردن کاووسی، مردم او را دوست داشتند و یک دهه به خاطر نام، نوع بازی، گویش، بداهه‌گویی‌ها و حرکاتش بیننده سریال‌ها و فیلم‌هایی شدند که اغلب تقلیدی ضعیف و ناشیانه از «بدون شرح» بودند. تکیه کلام‌های او در نقش کاووسی هنوز هم بین بسیاری از مردم رواج دارد.
پس از «بدون شرح» او تبدیل به بازیگری پرکار در سینمای کمدی شد، کمدی‌های عامه پسند که سازندگانش قدر و قیمت گوهری را که مقابل دوربینشان می‌رفت نمی‌دانستند، اما بر موجی سوار بودند که محبوبیت کاووسی ایجاد کرده بود. فتحعلی اویسی در اغلب این فیلم‌های نازل، متکی به استعداد خدادادی و شیرینی ذاتی‌اش، همانی بود که مردم دوست داشتند. گاهی کمی شیطنت و بدجنسی چاشنی شخصیت‌ها می‌کرد اما این چاشنی، آنقدر شور نمی‌شد که محبوبیت شخصیت بذله گو و بانمکش را تحت تأثیر قرار بدهد. اویسی در یک دهه با بازی در انبوهی فیلم سینمایی درجه سه، به فروش این فیلم‌ها کمک کرد و جالب این که بازی در این آثار، محبوبیت مردمی او را کم نکرد. در تلویزیون و پس از «بدون شرح»، او و مظلومی در «کمربندها را ببندیم» دوباره همکاری کردند. «کمربندها...» که با تکیه بر موفقیت «بدون شرح» ساخته شده بود مجموعه‌ای ضعیف و شکست خورده از کار درآمد، اما در آن سریال هم حضور اویسی برگ برنده‌ای بود تا مردم این سریال را تماشا کنند. اتفاقی که تا اندازه‌ای در سریال ضعیف «باغچه مینو» (رضا صفدری) هم رخ داد. در دهه نود، فتحعلی اویسی کم‌کار‌تر شد، دوره فیلم‌های کمدی نازل گذشته بود و آن جنس سینما، بازاری نداشت. او در دهه نود، فقط سه فیلم سینمایی بازی کرد اما همچنان با بازپخش سریال‌های موفق دهه هشتاد از جمله «بدون شرح» و «زیر زمین» (علیرضا افخمی) محبوب بود. با اینکه پس از این سریال‌ها، در تلویزیون هم نتوانست نقشی جذاب‌تر از هوشنگ کاووسی بازی کند.
اویسی که فارغ‌التحصیل کارگردانی و بازیگری سینما از دانشگاه ایالتی تگزاس بود، اوایل دهه هفتاد یک فیلم کودک هم کارگردانی کرد که بارها از تلویزیون پخش شده، «مریم و میتیل» به‌عنوان فیلم یک بازیگر در سینمای قصه‌گو و سینمایی که به‌دنبال جذب مخاطب است، فیلمی استاندارد محسوب می‌شد. سیمایی که از اویسی در این فیلم می‌بینیم در تقابل با پرسونای بازیگر نقش‌های منفی، تلخ و خشن است. موفقیت نسبی «مریم و میتیل» باعث نشد اویسی ترغیب شود و کارگردانی را ادامه بدهد. یک دهه بعد و با پرکار شدن در تلویزیون و سینمای کمدی، او کمتر فراغتی برای بازگشت به حوزه کارگردانی داشت.
بازی در نقش‌های منفی، معمولاً بازیگران را به محبوبیت نمی‌رساند. بازیگران بسیاری در سینما و تلویزیون به شخصیت‌های منفی و منفور، جان بخشیده‌اند، مشهور شده‌اند اما مردم آنها را دوست نداشته‌اند، حتی اگر بهترین بازی‌شان را ارائه داده باشند. طبیعی بود که فتحعلی اویسی درخشان در «ناخدا خورشید»، «بانو» و «سرب» محبوب مردم نباشد، او نیاز به فرصتی داشت تا شیرین و دوست‌داشتنی جلوه کند و سرنوشت این فرصت را با نقش کیومرث کاووسی در اختیارش گذاشت. نقشی که در حافظه چند نسل باقی ماند. یادش گرامی.

سرشت شاد یک سیمای خونسرد پوران درخشنده
کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده

آشنایی‌ام با زنده‌یاد فتحعلی اویسی به سال‌ها قبل برمی‌گردد و از همکاران بسیار خوب ما در تلویزیون بود. انسانی بسیار خوش‌سیرت و دراخلاق کم نظیر و ارزشمند. حضورش دراتاق کارموجب مسرت وشادی گروه کارگردانی فیلم بود و فضایی که از بودن او به‌وجود می‌آمد باعث انبساط خاطرهمه ما بود. طی سال‌ها همکاری و آشنایی و شناختی که از او داشتم هرگز توجهش به همکارانش کم نشد و همان‌طور که اشاره کردم همیشه علاقه‌مند بود فضایی شاد برای دوستان و همکارانش ایجاد کند و با بیان صحبت‌هایی طنز‌آمیز که مختص به خود او بود فضای بسیار شاد و طرب‌انگیزایجاد می‌کرد. در واقع باید بگویم زنده‌یاد فتحعلی اویسی هنرمندی بسیار پرانرژی بود و ذاتاً علاقه‌مند به حوزه طنز و طنز در کنار او حرکت می‌کرد و این خصلت نشان از روحیه سرزنده و شاد او بود که در وجودش می‌درخشید و البته دراین زمینه هم بسیار مستعد بود اما چندان عرصه و فرصتی برای بروز این استعداد‌های کشف نشده در فیلم‌های طنزبرایش به‌وجود نیامد. بسیار خوشحالم علاوه بر همکاری در گروه کارگردانی تلویزیون فرصتی پیش آمد تا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» که کارگردانی آن را برعهده داشتم هم با آقای فتحعلی اویسی همکاری داشته باشم و براین باورم یکی از زیبایی‌های این فیلم حضور این مرد ارزنده است چرا که به‌دلیل تبحر و آشنایی با حوزه فیلم و سینما و کارگردانی کمتر با کارگردانان به مشکل برمی‌خورد و هرگاه فیلمنامه‌ای به‌دستش می‌رسید خیلی زود با آن ارتباط می‌گرفت و نیاز نبود دراین باره و در خصوص ایفای نقشش صحبت‌های طولانی مطرح شود و کمتر کارگردانی با او زمان بسیاری صرف می‌کرد. البته او در هر نقشی خوش درخشید و کاراکترهایش امضای کاری‌اش بود.به یاد دارم هر گاه صحبتی در خصوص کار جدیدم پیش می‌آمد با شوق و اشتیاق بسیار از آن استقبال می‌کرد و همیشه حرف تازه‌ای برای گفتن داشت. انسانی که به ظاهر بسیار خونسرد بود اما همیشه دلگرم، پرشور، مهربان و عاشق بود. از درگذشت این هنرمند ارزشمند بسیار متأثر شدم و رفتنش را هرگز باور ندارم و به همه همکارانم در شبکه‌های تلویزیونی و همکاران عزیزم در حوزه سینما صمیمانه تسلیت می‌گویم. یاد و خاطراتش همیشه در ذهن ما مانا خواهد بود.

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: فتحعلی اویسی نقش های منفی بدون شرح سریال ها فیلم ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۰۴۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • کدام کارگردان‌ها مشغول ساخت سریال هستند؟
  • دلایل حذف یک سریال از پلتفرم‌ها ایرانی
  • مصدومیت ۱۴ نفر بر اثر واژگونی مینی‌بوس در جاده سنندج _ سقز
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • گزارشی از سریال‌های در حال ساخت نمایش خانگی/ کدام کارگردانان این روزها مشغول کارند؟
  • کدام کارگردان‌ها مشغول ساخت سریال‌ هستند؟
  • کدام کارگردانان این روزها مشغول کارند؟
  • نجات ۹ گرفتار در سیلاب شهرستان سرایان
  • «غریبه» سریالی درباره نخبه داروسازی به زودی روی آنتن می‌رود